شنبه ۱۰ مهر ۰۰
گاهياوقات اين خاك خوردن در فهرست كارها، ريشه در مبهم بودن پروژه، خستهكننده بودن يا مشخص نبودن روال انجام آن دارد. طبيعي است كه چنين پروژهاي از فهرست اولويتهايمان خط بخورد، چرا كه كار كردن روي آن ما را معذب ميكند. اما گاهي هم پروژه چنين ويژگيهايي ندارد و به تعويق انداختن آن وابسته به شرايط است: يعني كارهاي داراي ضربالاجلي داريم كه رسيدگي به آنها برايمان ضروريتر است. به همين خاطر فرصت رسيدن به پروژههاي بدون ضربالاجل را پيدا نميكنيم.
در بيشتر مواقع، بهخاطر كار نكردن روي چنين پروژههايي، از جانب ديگران سرزنش نميشويم. فقط خودمان از اينكه نميتوانيم انجامشان بدهيم و مدتهاست كه آنها را دستنخورده باقي گذاشتهايم، احساس بدي پيدا ميكنيم. بهعلاوه، وقتي كاري مهم باشد، اما ضربالاجل نداشته باشد، هر لحظه ممكن است كارفرما سراغش را بگيرد و فكر اينكه در چنين زماني چيزي براي ارائه كردن نداريم، نگرانمان ميكند.
بياييد از وارسي مشكل بگذريم و ببينيم كه چه راهحلي براي آن وجود دارد؟ وقتي ميخواهيم يا نياز داريم كه كاري بدون ضربالاجل را به اتمام برسانيم، چطور بايد براي انجام دادنش انگيزه كافي ايجاد كنيم؟ درادامه ۳ راهكار را براي حل اين مشكل معرفي خواهيم كرد.
۱. تعيين ضربالاجل
اگر پروژهاي ضربالاجل ندارد، به اين معنا نيست كه خودمان نميتوانيم براي آن ضربالاجل تعيين كنيم. مثلا ميتوانيم موعد مشخصي براي به اتمام رساندن پروژهٔ موردنظر تعيين كنيم و هر هفته زماني را براي رسيدگي به آن كنار بگذاريم. يا زمان مشخصي در روز را به پيش بردن كارهاي مرتبط به آن اختصاص دهيم.
تعهداتي را كه در اين رابطه براي خودتان ايجاد كردهايد، جايي يادداشت كنيد. بهترين انتخاب، تقويمي است كه در آن وظايف و تاريخ رسيدگي به آنها را يادداشت ميكنيد. اگر ميدانيد در اوقاتي كه سرتان شلوغ است، جايي براي رسيدگي به كارهاي بدون ضربالاجل نداريد، زماني را تعيين كنيد كه سرتان خلوتتر است و ميتوانيد واقعا به تعهدي كه دادهايد عمل كنيد.
وقتي موعدي را براي به اتمام رساندن پروژه (يا بخشهايي از آن) تعيين ميكنيد، درك بهتري از اولويت آن پيدا خواهيد كرد. بهعلاوه، چنين شرايطي در شما حس ضروري بودن كار را ايجاد ميكند.
در همين حين كه به زمانبندي وظايفتان فكر ميكنيد، تعداد كارهايي را كه زمان اتمام مشخصي ندارند و بايد به آنها رسيدگي كنيد، مشخص كنيد. اگر تعداد اين كارها زياد است، با اختصاص دادن هر ماه به يكي از آنها، شانس پيشرفت خود را در انجام كار بيشتر خواهيد كرد. اگر بخواهيد تمام كارهاي ناتمامِ بدون ضربالاجل را به يكباره انجام دهيد، احتمال اينكه وسط راه خسته شويد و به تعهداتتان پايبند نمانيد، بيشتر ميشود.
۲. درگير كردن شخص يا اشخاص ديگر و به وجود آوردن فشار مثبت
گاهي كارهاي بدون ضربالاجل تنها درصورتي پيش ميروند كه از كمك شخص ديگري استفاده كنيم. وقتي زمانبنديمان را براي انجام كارها با ديگري درميان ميگذاريم و طي روندي منظم او را از آخرين بهروزرسانيهاي فعاليتهايمان آگاه ميكنيم، براي خودمان نوعي انگيزه براي پيش بردن كارها پيدا ميكنيم.
بعضي افراد شخص بهخصوصي را دارند كه ترجيح ميدهند با او از اهدافشان صحبت كنند و راجع به روند كار به او گزارش دهند. اين شخص ميتواند همكار، رئيس، دوست يا هر شخص ديگري باشد. عدهٔ ديگري هستند كه ترجيح ميدهند تعداد بيشتري از افراد را از تصميمشان آگاه كنند و به آن جلوهاي عموميتر بدهند.آنها اين كار را با درميان گذاشتن تصميمشان با چند نفر از همكاران، يا پست كردن هدفشان در شبكه هاي اجتماعي انجام ميدهند. بسته به صلاحديد ميتوانيد يكي از اين دو راه را انتخاب كنيد. البته راه دوم را تنها درصورتي انتخاب كنيد كه همكاران يا مخاطبان شما تصميمتان را فراموش نكنند و پيگير روند كارتان باشند.
راه ديگر اين است كه از كسي بخواهيد در پيش بردن پروژه كمكتان كند تا با هم روي آن كار كنيد. زمان مشخصي در هفته يا روز را به اين همكاري اختصاص دهيد. اگر نميتوانيد همكار پيدا كنيد، سعي كنيد اتاق يا دفتري را براي كار انتخاب كنيد كه در آن، شخصِ ديگري هم مشغول انجام دادن كارهاي خودش باشد. بهترين كاري كه در حالت دوم از دستتان برميآيد اين است كه آن شخص را در جريان كارتان بگذاريد و در پايان روز، راجع به كارهايي كه كرديد با او صحبت كنيد. همين برقراري ارتباط و در مجاورت شخص ديگر بودن، مسئوليت پذيري شما را بيشتر ميكند، چون او از كاري كه بايد طي آن مدت انجام بدهيد، خبر دارد.
اين كار مزيت ديگري هم دارد: بهنوعي محيط كار كوچكي به وجود ميآورد و اين احساس آزاردهنده را كه شما در حال كار كردن هستيد و ديگران دارند خوش ميگذرانند، كمتر ميكند.
از ميان اين راهها موردي را انتخاب كنيد كه بيشتر با آن احساس راحتي ميكنيد و فكر ميكنيد كه در ايجاد انگيزه مؤثرتر خواهد بود. همهٔ اين موارد درجهاي از مسئوليتپذيري را به همراه دارند، به اين ترتيب اگر ضربالاجلي واقعي هم وجود نداشته باشد، حس نااميد كردن ديگري يا بدقول بودن، شما را وادار به انجام كار خواهد كرد.
. استفاده از مشوق
آخرين راهي كه براي ايجاد انگيزه معرفي ميكنيم، استفاده از مشوقهاي متقاعدكننده است. اين راهكار به شيوههاي مختلفي قابل پيادهسازي است. شما ميتوانيد با اين شيوه شروع كنيد: براي انجام دادن كارتان پاداشي در نظر بگيريد. مثلا با خودتان قرار بگذاريد كه يك ساعت روي پروژه وقت بگذاريد و بعد از آن ناهار بخوريد. يا مثلا وقتي كار تحقيقاتتان به پايان رسيد، بعدازظهر را صرف مرتب كردن دفتر كارتان كنيد. قرار نيست اين پاداشها خيلي بزرگ و تجملي باشند. فعاليتهايي را براي پاداش در نظر بگيريد كه دلتان ميخواهد انجام بدهيد.
اگر اين پاداشها مشوقهاي قابلاعتنايي نبودند و نتيجهاي نداشتند، از شيوهٔ دوم استفاده كنيد كه در نظر گرفتن جريمه است. مثلا با خودتان قرار بگذاريد كه اگر يك ساعت وقتِ معينشده را صرف پيش بردن كار بدون ضربالاجلتان نكرديد، اجازهٔ ديدن برنامهٔ تلويزيوني موردعلاقهتان را نخواهيد داشت. ايدهٔ اصلي اين است كه محروم شدن از انجام فعاليت لذتبخشي را كه بهطور معمول انجام ميدهيد، بهعنوان جريمه در نظر بگيريد. به اين صورت احتمال ناديده گرفتن كاري كه مجبور نيستيد برايش وقت بگذاريد كمتر ميشود.
روش آخر هم اين است كه پاداش بزرگتري براي پايان روز كاري در نظر بگيريد. مثلا با خودتان قرار بگذاريد كه پس از اتمام كار، به كافيشاپ، رستوران يا پارك برويد. با استفاده از اين شيوه، تجربهاي لذتبخش را با نياز به تمركز بر كاري ادغام ميكنيد كه درصورت نبود آن مشوق، ممكن است چندان راغب به انجام دادنش نباشيد.
- ۵ بازديد
- ۰ نظر